پارت نود و یکم

زمان ارسال : ۲۴۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه

حال:
پدرش چهار روز پیش از بیمارستان مرخص شده بود اما هنوز با او حرف نمی‌زد. حتی در صورتش نگاه هم نمی‌کرد. سمیر هم رویی برای اصرار به پدرش نداشت. شب‌ها را به خانه‌ی خودش می‌رفت و روزها بعد از کار، به لطف سپهری که این روزها بیشتر در شرکت می‌ماند تا کارهای او را هم جمع کند، به خانه‌ی پدرش می‌آمد. به امید اینکه آقا یحیی لب از لب باز کند. به بد و بیراه پدرش هم راضی بود. فقط با او حرف بزند. ش

1469
474,617 تعداد بازدید
2,219 تعداد نظر
239 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • زهرا

    ۲۵ ساله 10

    خوشگلم؛سه ماهه پیگیر رمان قشنگتیم ولی هنوز شخصیت ها حتی باهم آشنا نشدن🥲 یک پارت هدیه هم مهمونمون کن لطفا😍🥰

    ۸ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    سلام عزیزم. چون رمان برگشت به گذشته داشت طول کشید. دیگه اینم از معضلات رمان آنلاینه دیگه.🌺

    ۸ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    عزیزم من حجم پارت‌ها رو تا حد ممکن زیاد کردم. هر پارت حداقل به اندازه‌ی دو پارت استاندارده.🌺

    ۸ ماه پیش
  • سارای

    00

    وای من بازم پارت میخوام🙏🏻🙏🏻،میخوام بدونم سمیر چه بلایی سر مینو میاره اصلا مینو کناره گیری میکنه

    ۸ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    پارت‌های جذاب تو راهن🌺

    ۸ ماه پیش
  • هانا

    00

    عالیه عزیزم چ بد ک بعضی اشتباها قابل جبران نیستن .

    ۸ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    🌺🌺🌺🌺

    ۸ ماه پیش
  • ندا

    11

    عالیه دستت دردنکنه خانم مرسی ولی سمیراشتباه کرده ولی باید بگم خوداواهم کم مقصرنبوده

    ۸ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    حتما همینطوره.🌺

    ۸ ماه پیش
  • اسرا

    00

    عالبه خانمی 😘❤

    ۸ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    عزیزید.🌺🌺

    ۸ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید